من هنوز دلم شرحه شرحه است هنوز تا اسم سردار میاد اشکام صاف میریزه رو صورتم. هنوز با دیدن رهبری تماماً اشک میشم و بغض. کاش من میمُردم و رهبری رو اینطور نمیدیدم.
زندگی ادامه داره؟ نمیدونم.من راه میرم، کار میکنم، درس میخونم، امتحان میدم، آشپزی میکنم، میخوابم، با بچهها بازی میکنم و حتی میخندم و همزمان قلبم درد میکنه. آآآآه که قلبم درد میکنه. یه حسرتهایی رو دل ما موند که هیچ وقت جبران نمیشه. احساس میکنم یکی از ستونهای زمین کم شده احساس میکنم زمین آشوب شده.من عمیقاً احساس این رو دارم که خاااااک بر سر این دنیا شده.
آی مردم من هیچ وقت اینقدر طالب ظهور نبودم من هیچ وقت اینقدر در غم غربت امام زمان نسوختمآخه چطور شب و روز هنوز ادامه داره؟ که ضاقت الارض.
سردار بدجور دلهای ما رو سوزوندی.من هر روز میتونم تنهایی بشینم و پیش خودم برات روضه بخونم هر روز میتونم از غمت بگم هر روز میتونم بشینم و به داغ نبودنت ببارم. سردار عزیزم به کجا ببرم این داغ رو؟
پیش کی بگم درد دل رو؟
ما انگار دیگه چیزی نداریم که بگیم.همهمون مثل صاحبعزاهایی هستیم که دستشون به جایی بند نیست. دستمون کوتاهه.تا صحبت سردار میشه همه بغض میشیم و بعد یک آه عمیقِ حسرت و بعد عوض کردنِ بحث بحثی که دیگه رنگ و بوی بغض داره و زود تموم میشه.
وقتی دکتر گفت یه کاری شروع کنیم به نام سردار، هیچی نگفتم تا اسم شما رو آورد تماماً بغض شدم.تماماً اشک بودم.اگر یک کلمه میگفتم اشکهام سرازیر میشد.با حرکت سر فقط تایید کردم.و او فهمید که نباید ادامه بده. و دوباره آهِ عمیق حسرت و عوض کردنِ بحث.میشه توفیقش رو بهم بدید؟ میشه منم قبول کنید؟
که بعد از این، از دنیای آدمها دیگه هیچی نخواهم خواست هیچی.
الآن فقط یه نفر رو میخوام بهم بگه بیا بگو بیا حرف بزنیم و بعد من چی بگم؟ فقط گریه کنم. فقط گریه کنم.گریه کنم. او روضه بخونه و من گریه کنم.
واسطه بشید من برم حرم. من حرم میخوامعجیبه تو هر مصیبتی ذکر یا حسین آروممون میکرد و لایوم کَیَوم اباعبدالله بار غصه رو کم میکرد ولی این روزها ذکر یاحسین بدجور دلم رو میسوزونه لایوم کیومک این روزها آشفتهترم میکنه. این روزها روضهی کربلا صد برابر سوزانه و غربت علی بن موسی الرضا صد برابر سنگین.
آقاجان دارم کم میارم منو بپذیرین. بذارین بیایم یه نظر بارگاهتون رو تماشا کنیم و سفره غممون رو پیش شما باز کنیم. بذارین بیایم فقط نگاهتون کنیم. بذارین بیایم فقط گریه کنیم مگه جز شما کسی هست که حال دل ما رو بفهمه؟؟.
+ اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ. وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی. وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشدَّه و الرَّخاء .فبحق محمد و آل محمد بِحَقِّ مُحَمّد و آله فَرِّج عَنّا فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
سردار عزیزم هیچ انتقامی داغ نبودنِ شما رو برای دل ما سرد نخواهد کرد.
تو باید میبودی تا آزادی خاورمیانه از تروریست و تکفیری و ظالم و مزدور رو با شما جشن میگرفتیم. ما حتماً روزی هدف شما رو محقق میکنیم ولی بدونید جای شما همیشه همیشه خالی خواهد بود.
به رهبر عزیزم تسلیت میگم و به انقلابی که تنهاتر از همیشه شده.
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.
+کاش میشد در تشییع پیکر مطهرت حضور داشته باشم. مطمئنم امام زمان_روحی له الفداء و ارواح مطهر در اون مجلس حضور دارند.
تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر
هرکس رفت ما رو یاد کنه رفقا
به تازگی فهمیدم چیزی که بیش از متنِ دعا منو در خودش غرق میکنه و دلم رو به دست میگیره، اینه که امامی بزرگوار اون مناجات رو بر زبان رانده.
من واقعاً دعای کمیل و مناجات حضرت امیر رو به عشق امیرالمومنین_علیهالسلام میخونم، دعای ابوحمزه و دعاهای صحیفه رو به عشق امام سجاد_علیهالسلام میخونم، دعای امداوود رو به عشق امام صادق_علیهالسلام میخونم، زیارت جامعه رو به عشق امام هادی_علیهالسلام میخونم.
تصور اینکه روزی کمیل_علیه الرحمه نزد امیرالمونین نشسته و دعایی رو خطاب به خالق از محضر ایشون آموخته و با زبان امام با خدا صحبت کرده، دلم رو زیر و رو میکنه و در تمام طول دعا ته دلم میگم کاش من کمیلِ شما بودم
اما این وسط دعایی هست که خیلی زنده است، دعایی که به کسی آموزش ندادن، دعایی که امام معصوم از اعماق وجود و با قلب مملو از درد میخواند و یارانش پشت سرش با او همراهی میکردند
من هروقت دعای عرفه رو میخونم احساس میکنم سیدالشهداء دعا میکنند و من همراهی میکنم، چیزی که تصورش هم شوق فراوانی رو در قلبم جاری میکنه
نمیدونم تصوراتم از شمایل صحرای عرفات چقدر درسته اما همیشه موقع خوندن دعای عرفه مردی رو بر بالای بلندیهای عرفات میبینم که رو به قبله در نهایت غربت بلند بلند دعا میکنه و ما پشت ایشون داریم همراهی میکنیم و دل تو دلمون نیستدر نهایت استیصال و غربت اماممون رو تماشا میکنیم که در مقابل خداوند برای خودشون و تک تک ما روضه میخونند من موقع خوندن دعای عرفه اهل بیت امام رو در اطراف خودم میبینم من دعای عرفه رو یک دعای کاملاً زنده میبینم شاید همهی تعلق خاطر من به دعای عرفه فقط به خاطر صاحب کلام و دعا باشه، به خاطر امامی که غریب و مستاصل شده بود. به مسلمی که در غربت سرگردان شده بود، و به یارانی که حجشون رو ناتمام رها کرده بودند تا مهجهشان را در راه حسین بن علی _علیه السلام فدا کنند
عرفه یعنی دعا در اوج بندگی و در اوج غربت.حال امام در لحظات بیان این دعا غیر قابل درکه و همین، دعای عرفه رو به چکیده تمااام دعاها تبدیل کرده، عرفه مصداق کامل جوشن کبیره، مصداق کامل ندبه و کمیله، مصداق کامل ابوحمزه و ادعیه صحیفه است.
دعای عرفه مصداق کامل تنگ شدن زمین برای برترین خلق خداست، دعای عرفه برخاسته از اون لحظهایه که انسان کامل با خالق هستی خلوت میکنه، چیزی که ما اصلاً نمیفهمیم یعنی چی
در لحظه لحظه دعای عرفه همونطور که به نجوای امامم دل دادهم، با خودم زمزمه میکنم که ای کاش من هم با شما بودم تا به اون رستگاری عظیم دست پیدا کنم
+صلی الله علیک یا اباعبدالله و رحمه الله و برکاته.
+این متن رو به دعوت آقای گوارا و برای چالش ادعیه منتخب نوشتم و ازشون بابت دعوت ممنونم. شما هم بنویسین :)
برام جالبه که دو نفر آدم اینقدر خوشاخلاق باشن که حتی وقتی در موضع تجاری کلاااان دارن با هم بحث میکنن بازم حتی ذرهای از اصول اخلاقیشون عدول نکنن و از هم دلخوری و کینه به دل نگیرن.
آقای کارفرما با آقای دکترِ ما دوست و رفیق بوده. البته از سطح این دوستی خبر ندارم ولی واقعا برام عجیبه که با وجود این بحثهای عمیق و ریشهای چطور اینقدر نسبت به هم خیرخواه و بزرگمنش هستند که با روی باز همو میپذیرن.
صد بار به هم گفتن به ضرس قاطع تو داری اشتباه میگی :))
من اگر به جای آقای کارفرما بودم علاوه بر اینکه ماجرامون به دعوا کشیده بود، قطعاً تا به حال صد بار قراردادم با دکتر رو ملغی کرده بودم!
کاش میتونستم براتون فیلم بگیرم و بذارم از حجم صبوری اون آدم که با اینکه در موضع قدرت و در نقش کارفرماست، از این همه کلنجارِ پیمانکارش، نه یه ذره صداش بالا میره، نه وسط حرف کسی میپره، نه لبخندش محو میشه، نه احترامش کم میشه ولی در عین حال حرفشم میزنه و مطالبهگره.
یاد بگیرم، یاد بگیرم، یاد بگیرمممممم!
+امروز یک صبحانهکاری رو تجربه کردم:دی
هرچند که به عنوان خانمی متشخص نشد صبحانه را صرف بنمایم ولی فضای باحالی بود :)
درباره این سایت